خاطرا ت دانشجوي شهيد سيد جواد علوي مقدم از نسل آسمان سید غلامرضا علوی مقدم (پدر شهید) یکی از بارزترین خصوصیات اخلاقی ایشان، نظم و ترتیب در همه کارهایش بود مخصوصا در عبادات و راز و نیاز با خدا. در هر شرایطی که قرار می گرفتند، نماز اول وقتش ترک نمی شد و گاهی با چنان خلوصی به نماز می ایستاد و با خدا راز و نیاز می کرد که من با اینکه از او بزرگتر بودم، واقعا به حال او غبطه می خوردم و گاهی در موقع خواندن دعای دست می دیدم که اشک می ریزد و ملتمسانه با خدای خود صحبت می کند و هیچ وقت نسنجیده و بیهوده صحبت نمی کرد. بسیار کم حرف بود و وقتی که لازم می دانست، صحبت می کرد ولی حرف هایش همیشه پند و اندرز و آموزنده بود. تواضع و خشوع شهيد بر هيچ كس پوشيده نبود. خودسازي و اخلاص جواد به حدي والا بود كه به دور از هر گونه خود بزرگ بيني و بلند نمايي، خيلي ساده برخورد مي كرد.
نوحه خوان حسين (مادر شهيد) هنگام تولد، انگار غير از ديگر بچههايم بود. علاقه خاصي به او داشتم. از همان كودكي عاشق امام حسين عليه السلام بود و در مراسم عزاداري ايشان شركت ميكرد و نوحه ميخواند.
خاطرات دانشجوی شهید سید جواد علوی مقدم نحوه شهادت (همسنگر شهيد) تا ساعت 10 صبح آتش سنگيني از توپ و خمپاره بر روي دشمن ريختيم و بعد از چندي كه ديد ما نسبت به مواضع عراقي ها كم شد، ناگهان صدايي آمد و گرد و خاك بلند شد و لحظه اي گذشت تا اينكه من ناخودآگاه صدا زدم: «سيد جواد، سيدجواد» و بعد كه داخل سنگر شدم ديدم كه سيد جواد سرش را روي كيسه هاي شن گذاشته و نفس مي كشد. تركش خمپاره كلاه آهنينش را دريده بود و بغل سرش را گرفته بود. خون از سر و صورتش مي ريخت و پس از لحظه اي ديگر جان پاكش به سوي عرش برين پر كشيد.
سقاي چزابه (همرزم شهيد) او در تنگه چزابه براي آوردن آب پيش قدم بود و در نهايت تواضع كارها را انجام ميداد تأثير به سزايي روي ديگران گذاشته بود، من تا آن زمان دانشجويي با اين تواضع نديده بودم و اين اخلاص و ايثار همگان را متعجب كرده بود.
برچسب : نویسنده : emahtabi-nazanin2 بازدید : 202