شهید احمد امین پور - انقلاب ولایت

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام خداوند صاحب جلال و بزرگی ، خداوند کریم و غفار ، خداوند محمود و خالق یکتا ، خدایا با نام تو عبد حقیر و ذلیل و مسکین و بی چیز چند خط به عنوان وصیت نامه می نویسم .

اما چه چیز وصیت کنم خدایا من هیچم در مقابل عظمتت چگونه می توانم به عده ای از بندگان تو وصیتی داشته باشم در حالی که عرق شرم بر پیشانیم از نافرمانی تو نشسته خدایا تو چقدر مهربان و بزرگی خدایا مهربانتر از تو بحال خودم کسی را نمی شناسم و سخت شرمنده ام که در حق این خالق لطیف چه بدیها که نکرده ام . خدایا چقدر شرمنده ام که با تمام نافرمانیها گناهها و عصیانها تو باز هم این قدر در موردم لطف و کرم داری . الهی من چه چیز دارم که بواسطه آن مرا داخل بندگان پاکت گرداندی همه اش از توست جبهه آمدنم ، جنگیدنم ، رزمم و شهادتم همه و همه کرامت توست من هیچم و هیچ چیز ندارم .

خدایا با تمام بند اعظایم دست به خوان گسترده و رحمتت دراز کرده ام مسبقت رحمت بر غضب مرا جزء بندگان هدایت یافته ات قرار بده . خدایا تو زشتیهای مرا در این دنیا پوشانده ای و ای و صد وای اگر روز محشر مرا رسوا کنی . خدایا تو خود بما آموختی که غفار صدایت کنیم تو خود گفتی مرا بخوانید تو خود گفتی از رحمت من در هیچ صورت ناامید نشوید و من صدایت می کنم ای غفار بتو پناهنده شده ام .پناهنده خودت را مران .

خدایا در پیشگاه تو روسیاهم سیاهی رویم را با سرخی خونم پاک کن و مرا پاک از دنیا ببر دنیا بماند برای کسانی که طالبان هستند . خدایا برای رسیدن به تو هیچ چیز و هیچ علمی در خود ندیده ام مگر جانی که تو بمن دادی و من همین جان را برای رسیدن به تو به درگاهت آورده ام به تمام بزرگیت قسم می دهم که این هدیه آلوده را قبول نما الهی آمین .

و چند خطی هم برای کسانی که بعد از من این نامه را می خوانند می نویسم که بنده خدا باشید .

بهترین گفتاری که با شما دارم را باید از جنازه ام اگر دیدید بشنوید که این همان احمد بود که تا دیروز در بین ما بود صحبت می کرد غذا می خورد و .... و هم اکنون ساکت و بی حرکت بشما می گوید که عاقبتی جز مرگ ندارید بیدار شوید نگذارید سیلی مرگ بیدارمان کند دنیا برای هیچ کس باقی نیست و بیچاره کسی که به این فانی دل ببندد کمتر برای بهتر خوردن پوشیدن بهتر خوابیدن تلاش کنید به هیچ کدام هیچ وقت نخواهید رسید به چیزی هم که انسان بالاخره نمی رسد چرا برایش تلاش کند همه اش بیهوده است می نویسم بیدار شوید .

گناه نکنید که عذاب خدا سخت است می نویسم این انقلاب بزرگترین نعمت خدا و رهبر بزرگ آن نیکوترین هدیه خدا به ما است با تمام جان و مال و زندگی خود حمایت کنید از این رهبر ، از این نماینده حاضر امام زمان (عج) نمی خواهم کسانی که بهر نحو مخالف اسلام و رهبر هستند و مخالف جنگ هستند و در هر مراسمی که به عنوان یادبودی از من گرفته می شود شرکت کنند مگر اینکه چشم باز کنند و حقایق را درک کنند و مسیر حرکت خود را تغییر دهند .

چند جمله هم برای خانواده ام می نویسم پدر و مادر عزیزم با شما هیچ نمی توانم بگویم مگر اینکه شرمنده و خجالت زده از رویتان هستم که نتوانستم حق شما را که بر گردنم داشتید از عهده بخش کوچکش هم برآیم فقط از شما می خواهم که مرا ببخشید اگر خدا شهادت را برایم عنایت کند مرحمتی است که در حق شما داشته است به اذن خدا دنیای دیگر تلافی زحمتهای شما را خواهم کرد . خواهران محبوبم و برادران خوبم از شما می خواهم که مرا ببخشید که برای شما هم برادری شایسته نبودم و حق برادری را ادا نکردم و از شما معذرت می خواهم سفارش می کنم همه تان را به اینکه در مسیر اسلام و قرآن حرکت کنید و در اعمال نیک همیشه ثابت قدم باشید و تا آخرین لحظه عمر خود دست از حمایت انقلاب و امام و جنگ تا پیروزی اسلام بر کفر بر ندارید از تمام فامیل و کسانی که برگردنم حقی دارند عاجزانه می خواهم که مرا حلال کنند همچنین کسانی که مرا می شناسند اگر حقی برگردنم دارند عاجزانه می خواهم که حلال کنند همگیتان را سفارش می کنم که به حضور در جبهه های جنگ و ادامه دادن راه شهیدان اگر جنازه ام را آوردند کناز مزار برادران شهیدم دفن کنید .

پدر جان اگر می خواهی مراسمی برای من بگیری به نیت کسانی بگیر که کسی را نداشته اند تا برای آنها مراسم بگیرند همگی شما را به خدای بزرگ می سپارم خداحافظ شما .

به امید پیروزی رزمندگان اسلام و سلامتی امام و نابودی منافقین و کفار .

(( برادر حقیر شما احمد امین پور ))

 

ارگان اعزام کننده : بسیج

[ خلاصه ای از زندگی شهید ]

شهید احمد امین پور در سال 1349 در روستای سیف آباد ساوجبلاغ در خانواده ای مذهبی و کشاورز و زحمتکش متولد شد . دوران کودکی را در دامان خانواده تحصیل دین و ادب نمود و در سن 7 سالگی برای تحصیل علم به دبستان رفت دوره ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت سپری کرد و در کنار آن در محضر خانواده ی با تقوا و مومن خویش ، درس عشق و ایثار و ایمان و بزرگواری آموخت . در سالهای نخستین جنگ تحمیلی ، به عضویت بسیج محلی در آمد و با آن که – سنین پر شور نوجوانی را می گذراند بجای شر و شور و بازیگوشی مختص آن دوران ، شور و عشق به اسلام و میهن اسلامی در سرش هویدا گشت . در آن روزگاران اکثر نوجوانان و حتی کودکان این مرز و بوم ، همچون مردانی پخته و شایسته، غیرتمند و سلحشور بودند . برادر بزرگتر احمد ، که محمد نام داشت ، در سال 65 در همین دفاع مقدس به شهادت رسید . بعدا او نیز در پی برادر، سلاح او را بر گرفت و به میدان کارزار رفت . به تاریخ 10/6/1365 دومین اعزامی وی بود که در آن زمان فقط 16 سال داشت . اما بزرگمردی بود که در تاریخ این انقلاب همانندش بسیار است . شهید احمد امین پور در طی چندین اعزام ، مدتها در جبهه های نبرد حضور داشت و حماسه ها آفرید و فداکاریها کرد تا در تاریخ 23/10/65 در عملیات کربلای 5 در اثر ترکش توپخانه دشمن مجروح گردید و جهت مداوا به پشت جبهه منتقل شد . پس از بهبودی نسبی بار دیگر عزم رفتن نمود و از تاریخ 31/1/66 در منطقه غرب کشور به نبرد با دشمن پرداخت و محکم تر از همیشه بدون هراس و واهمه ای استوار و برقرار می جنگید و می خورشید .

در تاریخ سیزدهم تیر ماه سال 66 در عملیات نصر 4 در منطقه شلمچه مجددا بر اثر ترکش از ناحیه چشم – سینه و دست و پا جراحات سختی برداشت و این بار زخم او آنقدر وسیع و کاری بود که مدتهای مدیدی در بیمارستانها بستری شد اما تلاش پزشکان سودی نبخشید و اقدامات درمانی موثر واقع نشد که این زخم عشق بود و تنها به وصل معشوق دوا می شد .

پس از یکسال و اندی که از زمان مجروحیت ایشان می گذشت ، سرافراز از این آزمون بزرگ الهی ، رو سفید و خونین جگر ، روح بلندش به پرواز در آمد ، تا ملکوت اعلی اوج گرفت و از قفس خاکی جسم رها شد و به روح برادر شهیدش در آسمانها پیوست که آنان همانند عند ربهم یرزقون اند و ما باید که از ایشان التماس شفاعت بنماییم .

مزارش در گلزار شهدای سیف آباد در کنار مزار برادر ، یاد آور حماسه و غیرت و ایثار و عشق است . روانش شاد ش

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: شهید و جهاد ، شهید و ولایت ، شهید و انقلاب اسلامی
برچسب‌ها: گلزار شهدای سیف آباد هشتگرد , شهدای البرز , شهدای دانش آموز , نصر4 , شلمچه بی کرانه ها...
ما را در سایت بی کرانه ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emahtabi-nazanin2 بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 9 خرداد 1396 ساعت: 19:37