شهید عارف غمامی - خودسازی

ساخت وبلاگ

وصیت نامه پاسدار شهیدعارف غمامی

 

این یادداشت نامه ای که برایتان مینویسم بخاطر برداشتهایی که در این زندگی کردم جزئی آنرا بصورت فشرده و خلاصه برای شما عزیزان تعریف کنم شاید آن منظور برای شما روشن شود تا شک و شبهه ای برایتان پیش نیاید که فلان کس کورکورانه قدم گذاشته در سپاه و بخاطرمادیات بخاطر بیکاربودن بی پول بودن نه این جور نیست و هرچیزی را که اینجا میخواهد عین صداقتی است که  فکر میکردم و نمیخواهم تظاهر کنم و این یادداشت نامه نشانگر حجاب بینی من نسبت به مکتبم بوده و شاید تا اندازه ای روشن شده باشد که من در چه راه قدم گذاشته ام و کشته شده ام . یک سربازم یک پاسدارم پاسدار قرآن پاسدار اسلام ،پاسدار مکتب ، پاسدارهدف ، هدفم الله و رهبرم روح خدا (امام) شاید من لیاقت این پست مهم را نداشته باشم که ندارم ولی ممکن است جهت تحکیم بخشیدن مکتبمان باین جان ناقابلمان را فدا کنیم در راه مکتب ، مکتب برای هدف ، هدف برای الله تا آن نبوغ انسانیتی را که در ماهیت ما است حلول کند پرورش کند.

رشدکند شکل بگیرد جهش یابدتا راه کمال را در پیش گیریم انسان باشیم ارتفاع یابیم در این گذرگاه در جا نزنیم وگرنه سقوط میکنیم از بودن به شدن از بشر به انسان  برسیم تا بینهایت ، چون نمیشود انسان را در چهار چوب انسان بودنش محدود کرد.

 اصولا انسان در انسان بودنش محدود نمیشود چون بعدی از الله هست حاکمیت الله را در روی زمین داراست و همه چیز هایی که در زمین است خدا برای انسان قرار داده و اما این انسانی که باید به انسان بودنش برسد یک سری معیارها خداوند برای او قائل شده و این انسان باید آنها را رعایت کند تا برسد جائی که خودش (خدا) میداند این بیت همین مفهوم را میرساند.

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند

                                               بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

آدم انتخاب شده است ازمیان بشر آدم یک انسان بوده و انسانهابه نسبت از همدیگر بالاتر هستند و این درجه تقوا هست که انسانها را از همدیگر ارجعیت میدهد تقوا موقعی در یک انسان زیاد میشودکه بیشتر روی مکتب مطالعه داشته باشد برداشتش هم زیادتر بوده باشد و آن چیزهای که خداونددر قرآن بصورت معیار و دستور العمل قرار داده بخوبی رعایت کند پرستش در برابر خدا با اعماق دل صورت گیرد علاوه برتمرکز حواس اعضا و جوارح او هم باید حالت سکون و گفتارش عاجزانه و ملتمسانه در برابر حق باشد.

 آن موقع هست که یک انسان میتواند باشدولی این تنها در موقعی بدست میاید که انسان زندگی رافقط این دنیا نبیند بگوید زندگی فقط همین بلافاصله که از دنیا رفتیم دیگر پوچ میشویم نه نه این منطق مادیگران است این جهان بینی آنهاست که جهان را فقط در بینش بسته میبینند و بعلت بوجود آمدن آن تصادفی میخوابند و میگوینداین فقط یک جهش است نه بینش ما این را قبول ندارد مگر میشود جهان هستی تصادفی باشد مگر چیزی که تصادفی شد میتواندنظم داشته باشد جهان بینی ما این را قبول ندارد و مردود میشمارد .

جهان بینی ما مکتب ماست مکتب ما زیر بنائی آنرا شعار عظیم "قولوا لااله الاالله تفلحوا بگویید خدایی نیست جز خدای یکتا تا رستگارشوید "

تشکیل میدهد زندگی ما در یک  دنیای بسته خلاصه نمیشود ما معتقد به یک عالم دیگر هستیم همینجور که یک انسان در حالت جنینی یک مرحله زندگی را د رشکم مادر میگذراندبعد در یک دنیای متکاملتر که همین دنیا باشدپا میگذارد و زندگی خود را شروع میکند همین نسبت را میتوانیم برای آخرت به حساب بیاوریم که عالم پس از مرگ عالمی بنام دوزخ و بعد قیامت کبرا با یک سلسله انقلابات عظیم د رسرتاسر جهان هستی به امر خدا صورت میگیرد شروع میشود و دنیائی جدید ساخته میشود.

 پس زندگی ما در دنیا محصور نمیشود و اما چه کنیم در این دنیا تا در آن سرای ابدیت جاودان بمانیم آن راه را خدای تبارک و تعالی بما نشان داده ما را مختار کرده و راه چاره را برای ما توسط پیامبران و امامان و جانشینانش با آثار و کتابها و معجزاتی که داشته اند برما معلوم گردانیده و آنها میتواند خوشبختی ما را در دو جهان تضمین کنند و اما این بستگی به خودمان دارد که چه جور زندگی کنیم کدام راه را انتخاب کنیم خوشبختی ما در جهان ابدیت بستگی باین جهان فانی زودگذر دارد این مرحله از دنیا را خداوند برای ما مرحله امتحان گذاشته است که توانستیم از عهده این امتحان برآییم خوشبخت میشویم وگرنه به هلاکت ابدی دچار میشویم ولی تو ای انسان تشخیص این راهها برای اهل ایمان آسان است سخت است برای آن افراد طغیانگرانی که نخواسته اند حرف خدا را گوش کنندو در برابر خدا ایستاده اند و در زمین ظلم و فساد کرده اند و اما خدا نعمتهائی برای بندگان خاص خود در زمین قرار داده تا از آن بطور مشروع استفاده کنند و شکر گزار او باشند.

اصلا همه چیز در این جهان هستی چه بصورت وراء و چه به صورت ماوراء همه در یک محور خدا را پرستش میکنند مگر ظغیانگران و مفسدان روی زمین که اینها بایدنابود شوند.

اینها بایداز بین بروند در هر زمانی از زمان"هابیل و قابیل" دیدیم که قابیل چه ها کرد و زمان خودمان و زمان موسی دیدیم فرعونیان چه کردند اینها مفسدین روی زمیننداینها بایداز بین بروند که رفتند و طاغوتیان زمان خودمان هم چنینندبلکه بدتر واما وظیفه ما چیست و من ازنظر بینشی که به مکتبم پیدا کرده ام دارم حرف میزنم واین شاید راهگشایی برای خودم باشد این تظاهر نیست یک درد است که واقعانمیشود انسان قراربگیرد.

این یک درد است که الان مسلمین جهان حتی غیر مسلمین دارند زیر چنگال دول امپریالیسم غربی و سوسیال امپریالیسم متجاوز شرقی دارند له میشوند و دست دولتهای جنایتکاران تا مرفق مثل ریشه سرطان در جان انسانهای بیگناه رسوخ کرده و مال آنها را دارند به یغما میبرند.

خون آنها را مثل کنه دارند میمکند این درد است که بجز ایران تمام کشورها یا وابسته به شرق جنایتکار است.

(شوروی ) یا به غرب جنایتکار انگلیس و آمریکا ....و اما ایران ماهم تا چندی پیش گرفتار این خونخواران بود این درد است که ثروتها ونعمتهای که خدا در دنیا برای مسلمین قرار داده تا بطور مشروع از آن استفاده کنندو شکرگزار او باشند این جهانخواران شرق و غرب دارند همه را مثل اژدها میبلعند و هیچ اثری از فرهنگ عدل الهی که اراده خدا است از بین ببرندولی کورخونده اند دیدند که چگونه خدا فرعون و فرعونیان را واژگون کرد و نمرود و نمرودیان را از بین برد و در زمان خودمان محمد رضا شاه را چگونه مردم با شعار عظیم لااله الا الله به اراده خداوند از صحنه روزگار برانداختند و بعد از آن نوبت آمریکا و شوروی است و اما ای مسلمان لازمه اینکاراول این که مکتبمان را بشناسیم بینش پیدا کنیم تقوا یابیم خودسازی کنیم وخود را با شعارالله اکبر و لااله الاالله مسلح کنیم اجتماع رابسازیم سپاه را و ایران را کشورهای همجوار را بعددنیا را هدف الله است طبق فرمول زیر راه تشخیص داده میشود کدام راه بهتر است.

                                              اراده                                اراده

نور -------- هدف ---------- جهت------ -----خود آگاهی ----------- انسان

                                     باطل          خودمختار              بوسیلهمعیارهای مشخص

 

تا جامعه بدون طبقه ایجاد شود و لازمه این کار حرکت است  حرکت انقلاب را بوجود میاورد و مبارزه را مبارزه با نفس جهاد اکبر ومبارزه باکفر جهاداصغر بازلازمه اینکار آن است هجرت کنیم هجرت از درون هجرت ازبدیها از پلیدیها ازنفس اماره به نفس لوامه .

نفس لوامه انسان رابه کارهای نیک دعوت میکند به کارهای خیر و اما این نفس اماره شر و بدی میافریندبله وقتی که میگوییم خودسازی از دو جنبه شامل حال انسان میشود جهاد با نفس جنگیدن با دشمن های داخلی آن دشمن های داخلی شناختن آنها بسیار مشکل است و بیشتر حرکاتی که بطور ناشایسته از ما سرمیزند ازهمین دشمن است و با آن نفس اماره میگویند .

یعنی انسان رابه بدیها سوق میدهد وبه سیاهچال ابدی دچار میکند اکثر مردمی که به جهنم میروندبخاطر همین دشمن داخلی است وشیطان هم بیشتر با همین نفس سروکارداردچند نمونه آن را در ذیل معجزات مثال میاورم از نظر شهوت تشبیه کردند به خوک از نظر پرخوری تشبیه شده به گاو از نظر مال اندوزی تشبیه شده به موش از نظر غارت وچپاول و تجاوز تشبیه شده به کفتار از نظر خواب تشبیه شده به خرس همه اینها که وجود انسان را احاطه کرده وانسان خیال میکند خود اوست اما اگراینها را از خود دور کنیم آن خودواقعی نمودار میشود و یک انسان واقعی راتشکیل میدهد وگرنه اگراینها با انسان باشند آن موقع انسان نیست آن موقع آن نفسم اماره مانند اژدها اورا در خود میبلعد و به نابودی میکشاند مانند کارتلها و صدامها و محمد رضا شاهها بگینها که اینها اصلا تا بودند اینها شرف انسانی دروجودشان نمودار نیست یعنی آن فطرت خدائی و آن ضمیر خود آگاهی که خدا در نهادشان قرار داده نتوانسته انداستفاده کنند وزیر این پوشش هاقرار گرفته و له شده است هر موقع توانستیم این نفس راما شکست دهیم آن موقع انسانیم آن موقع جهاداصغرخیلی آسان میشود بطوری که انسان لبخند میزند با آن ومیگوید مگرانسانی که در راه خداکشته شود مرده است نه آیه زیر همین مفهوم را میرساند " ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا ء عند ربهم یرزقون"

" گمان مپندارید آنان که در راه خدا کشته شده اند مردگانند نه آنها زنده گانند و در پیش گاه خدا روزی میخورند"

باز منظور میشود لازمه این خودسازی اول اینکه انسان بیشتر فکر کند بعد عمل بیتفاوت نسبت به مسائل برخورد نکند توجه به آیه زیر "ان تنصروالله ینصرکم " اگرخدارا یاری کنید خدا شما راکمک خواهد کرد اماوظیفه هریک ازما نسبت به این انقلاب اصیل اسلامی این است که به هر وضعیتی شده کمک کنیم فرق نمیکند و این انتظار را اسلام از ما دارد انقلاب ازما دارد این وظیفه اسلامی ما است نباید ما از انقلاب انتظار کمک داشته باشیم اگر اینجوری فکر کنیم این خیانت است.

 به اسلام این روحانیتی که الان دارند زحمت میکشند اینها را نباید ضعیف کرد این روحانیتی که از دوره مشروطیت دارند فعالیت میکنند برای اسلام اینهارا نباید ترور شخصیت کردنباید اینها را کوبید این را بدانید هر جایی را هرقسمتی ازارگان ونهاد مملکتی رادارند میکوبند دارند ضربه میزنند دشمن بیشتر از اینها ضرر دیده الان این نهاد نو پای سپاه مثل جوانه تازه دارد رشد میکند چقدر ضربه دیده اینها را آدمکش فرض میکنند بازوی مسلح ارتجاع فرض میکنندفالانژمیخوانند وروحانیت را ملاهای پوسیده و مرتجع میخوانند ببینیم چه کسی این تهمتها را باین عزیزان جانبرکف اسلام میزننددر صدد نابودیشان برآیید وگرنه نا آگاهانه و ناخواسته در دام بلای تهمت گرفتار شوید و بطور غیرمستقیم با آنهاهمصدا شدید منافقین در هرزمان ازصدر اسلام گرفته تا حالا سنگ پیش پای اسلام بودند و ضربه ای که اسلام از اینها خورده ازکفار که یک دشمن خارجی است نخورده منافقین دارندزیر پوشش اسلام  اسلام را میکوبند در زمان پیامبر ابوسفیان یک دشمن خارجی بود وجبهه اش مشخص و ناگزیرمسلمین بر آنها پیروزشدند ولی در زمان علی علیه السلام مسلمین گرفتار منافقین بودند وشکست هم خوردند .

خطر منافقین به مراتب بیشتر از خطر کافرو دشمن خارجی است قرآن هم نیز به آن اشاره کرده است و دربازه منافقین آیه بیشتری دارد .زمان خودمان هم همینطور همین مجاهدینی که بقول خودشان مجاهده میکنند اینها التقاطی فکر میکنند اینها چند ریش از اسلام را با چند ریش از مارکسیسم وچندریش از کمونیسم مخلوط کرده اند و میگویند این همان اسلام ناب است که ما میگوئیم آیا این اسلامی که هرکه بخواهد تفسیر به رای کند تکه تکه کند آیا خیانتی به اسلام ومسلمین نیست  امام عزیزمان این را خیانت بزرگ به اسلام میداند و طالقانی هم میخواست اینها را هدایت کند نه از اینها  پشتیبانی و خودش در خطبه نماز جمعه هم همین را فرمود منتهی اینها از زیر پوشش نام طالقانی چقدر تبلیغات بر علیه نظام جمهوری کردندو روحانیت راکوبیدند آنها را مرتجع خواندندوسپاه را بازوی مسلح مرتجع و اینها با احساس پاک بچه ها و اکثر بچه های دبیرستانی و مدرسه ای بازی کرده اند و آنها را فریب دادند.

 چون میدانستندمحصل آگاهی کامل ندارد و احساس لطیفی دارد وزود گول میخورد بله چندنمونه از کارهای بقول خودشان انقلابی .

اینها کسانی هستندکه امام راقبول ندارند و میگویند از روحانیت  پشتیبانی میکند رهبر شان امام را قبول ندارد قانون اساسی را رد میکندسئوال پیش میاید تو که قانون اساسی راکه نمایندگان مردم زحمت کشیده اند آن را تصویب کرده اند رد میکنی چطور کاندیدای ریاست جمهوری شده اید و میخواهی رئیس جمهوری بشوی تا قانون راپیاده کنی ودر جای دیگر میگفتند بجای مجلس خبرگان مجلسم موسسان باید باشد و ائتلاف با سازمان چریکهای فدائی خلق کرده اند برعلیه نظام جمهوری اسلامی و بیشتر کاندیداهای آنها یکی بوده اقتصادشان را از اقتصادمارکس گرفتن و زدن بانکها ومغازه ها و گرفتن سعید متحدین با اسلحه از مغازه جواهر فروشی خیابان مصدق و جاسوسی وغیره..

تا آن اندازه آگاهی دارم که هشدارمیدهم که تا شناخت پیدانکرده اید درباره یک چیز آن راقبول نکنید تحقیق کنید وگرنه کوبیدن اشخاص مومن و بدجلوه دادن آنها میان اجتماع بوسیله تبلیغات نادرست از منبع هاو بلند گوهای نادرست باعث تضعیف انقلاب و تضعیف افرادمیشود و این تهمت محسوب و شما که مومن هستید بطور ناخودآگاه باآنها همصدا میشوید .

بایدبیشترعملکردها را در نظر بگیرید برای انقلاب چه کرده اید غیر از ضررچه کرده اید وآن فدائی ضدخلق در کردستان چه کرد و آن ملحدان وخدانشناسان چه جور مردم عزیز و مسلمان کردستان را اغفال کرده و زندگی ومال وجان آنها رابه نابودی کشاندند و اختلاف شیعه و سنی را پیش کشیدند وآن جور وانمود نمودند که این شیعه ها به عمر وعثمان و بزرگان شما فحاشی میکنند.

و میخواهند شما را از خانه هایتان بیرون کنند و جای آن را به مسلمانان شیعه بدهند ودیگر کارها اینها کسانی هستند بودن خویش رادر نابودی ما میبینند و از طرفی تقی شهرام این عنصر پلید چگونه نارنجک را در دهان شریف واقفی قرار داد تا اثری از این شهید برجای نماندو بدانید الان که جنگ نور و ظلمت حق و باطل شروع شده با دولت کثیف عراق ، عراق که یک ماسکی است برای شوروی وآمریکا.

 اما هردوی اینها زیر این ماسک پنهان هستند و امریکا سرباز ناآگاه اردنی و مصری و عراقی و شوروی اسلحه از زیرپوشش این ماسک به دولت مزدورعراق میدهند ودارند ضربه میزنند در حقیقت جنگ بین نور و ظلمت شروع شده وابعاد گسترده ای گرفته و میخواهند ضربه نهائی را به دین و اسلام وارد کنند تا دو جهانخوار خیالشان از اسلام ومسلمین راحت باشدتا بتوانند به عصیان و طغیان خویش ادامه دهند ، چریک فدائی ضدخلق ماهیتش برای همه روشن است ولی این منافقین که الان بعضی  مردم ناآگاه وجوانهای ناآگاه اسیر تبلیغات اینها هستند بدانندکو کجا هستند بیید در جبهه در مرز الان دشمن تا داخل خاک ما نفوذ کرده و با بمبهای آمریکایی و روسی مردم بیگناه را دسته دسته شهید میکنند و کوکجا هستید بیائید بجنگید در کدام سوراخ موش لانه کرده اید الان همین پاسداران و روحانیتی که شما بازوی مرتجع میخوانید دارند با برادرهای ارتشی برادرانه در یک سنگر از اسلام عزیزدر مقابل شرک و کفردفاع میکنند .

کجا هستید بیائید بجنگید شما که در دوران اول انقلاب خواستار انحلال ارتش بودید و میگفتید باید ارتش مردمی تشکیل بشود مگر ارتش ما ا زمردم نیست منتهی باید پاکسازی بشود این حرف امام وامت است

این باز یکی دیگر ازنفاق افکنی شما بودومن باز تکرارمیکنم هشدارمیدهم عملکردها را نگاه کنید کارهای انجام شده را جستجوکنید گول شعارهای پوچ و توخالی گروهکها را نخورید این گوشه ای از درد من است و این دعا را شامل حال ما بگردان خدایا به ما مردم آگاهی وشعور وبینش عطاکن تا بتوانیم راهمان را خوب تشخیص بدهیم واین نظام کفر و ظلمی راکه الان گریبانگیرتمام ملل روی زمین است از جای به یاری تو برکنیم ونظام نور و عدل و یکتا پرستی راجایگزین آن کنیم تا یک جامعه توحیدی داشته باشیم واما چند کلمه باخانواده ام مخصوصا با ماردرم به حال من غصه نخور من راهم را شناخته ام مردن من فناشدنی نیست و هیچ آرزوی در دنیا نداشتم به جز آرزوی شهادت اگر بتوانم به آن سعادت برسم میدانی شهادت مردن نیست یک انتخاب است من خودانتخاب کرده ام وکورکورانه د رآن قدم ننهاده ام هیچ چیز این کام تشنه مرا سیراب نخواهد کرد مگر شهادت.

به حال من گریه وزاری مکن و به جای غم و غصه افتخارمباهات وکن و پیش مردم با وقار و سربلند باش تا بحالت ترحم به تو نگاه نکنند صبر وشکیبایی تو باعث نشاط روح من است ،در صدد تربیت بچه هایتان کوشش و آنها را نهایتا به اصول و مبانی اسلام و تحصیل تشویق و تمجید کنید و این سفارش را به برادران و خواهران در فراگرفتن کتابهای درسی و قرآن و کتابهای خریده شده غیر درسی سفارش بدهید و بیشتر نماز قضا بخوانید ازدروغ و تهمت و افترا و غیبت و قهقهه بپرهیزید زیرا انسان را به هلاکت میکشاند.

آن پول بعلاوه 20000 ریال در جیب کت من بعنوان حق زحمت از من بپذیرید وهرزحمتی که در زندگی به شما دادم و هربدی که کرده ام مرا ببخشیدخدایا طاقت آن عذاب آخرت را ندارم .

درود خدا بر شماها باد ، این یک چیز رابه شما بگویم هرکس به خانه آمدازمن بدی دیده بگوئید من را حلال کند میبخشید خدا نگهدارتان .

در ضمن مرا در زادگاهم پیش علی ابن صالح دفن کنید.

 

شهید عارف غمامی در تاریخ 20/12/34 در خانواده مذهبی در روستای اوانک از توابع طالقان چشم به جهان گشود وضعیت اقتصادی خانواده در مقایسه با روستائیان در حد متوسط بود تحصیلات ابتدائی را در روستای زادگاهش و متوسط را در تهران دبیرستان منوچهری به پایان رساند.

او در بین دانش آموزان فردی مومن، رئوف و پر مهر و محبت بود در ورزش به فوتبال بیشتر علاقه داشت مطالعه داشت .مطالعه را اهمیت میداد و هیچ وقت از مطالعه غافل نمیشد . سختی ها و تبعیضات زمان را به خوبی لمس کرده بود و همیشه نابرابری های اجتماع او را رنج میداد.

در سال 1356 وارد دانشکده خلبانی ارتش شد چون علاقه به میهن در او بسیار قوی بود فکر میکرد ازاین طریق میتواند بر ناملایمات غالب آید ولی بعد از مدتی متوجه شد که خواسته های او در این شغل امکان پذیر نیست به همین لحاظ بعد از یکسال شغل خود را رها کرد و به صف مبارزین رژیم شاهنشاهی پرداخت .

در نهاد مردمی بسیج به عضویت در آمد و در ارشاد و راهنمایی ملت مبارز ایران نقش فعالی را ایفا نمود چون شخصی سیاستمدار شده بود از طریق سپاه به عنوان یکی از نمایندگان این ارگان د رجشن سالگرد انقلاب مردمی در خلق  لیبی شرکت کرد .

بعداز بازگشت از سفر لیبی مدت 50 روز از مرکزو قلب تپنده  انقلاب اسلامی " بیت حضرت امام" پاسداری مینمود . د رسخت ترین ماموریت های سپاه داوطلبانه شرکت میکرد سپس به جبهه اعزام گردید تا با بعثیان خدا نشناس مبارزه نماید در تاریخ 24/11/59 در جنگ های خونین خانه به خانه و تن به تن خونین شهر در سن 25 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل و به سوی پروردگار خود شتافت . روحش شاد.

 

1-    نکات برجسته در زندگی شهید :

الف ) فعالیتهای مهم عبادی و معنوی :

فردی با تفکر ، واقع بین بود که ناملایمات و نابرابری های جامعه اورا رنج میداد .نماز و روزه خود را در مشکل ترین شرایط انجام میدادند.

ب) فعالیتهای مهم سیاسی و اجتماعی :

در راهپیمائیهای تهران بطور فعال شرکت داشت جزو افراد جدی و پرکار نیروی سپاه محسوب میشد.

ج)فعالیتهای مهم علمی ، فرهنگی و هنری:

در زمان خدمت برای نشر انقلاب یک بار به آلمان و سوریه رفتند و در زمان خود اطلاعات مفیدی از وضعیت کلی منطقه را داشتند که در ارشاد و راهنمائی مردم بسیار موثر بود.

د) ویژگیهای بارز اخلاقی ( با ارائه نمونه رفتاری ) :

خیلی کم صحبت میکردند ولی زمانی که صحبت مینمود بسیار بجا و دلنشین بود در هیچ دورانی نماز و روزه اشت را ترک نمیکرد او به مسایل دینی اعتقاد عمیقی داشت .

2- فرازهایی ازوصیت نامه :

برادران و خواهران از غیبت ، دروغ ، قهقهه بپرهیزید زیرا آنها انسان را به هلاکت میرسانند د رخواندن کتابهای مذهبی قرآن و نهج البلاغه کوشا باشید به آنها عمل نمایید.من یک سربازم ،پاسدارم ،پاسدار اسلام و قرآن ،پاسدار مکتب و هدفم ،هدفم الله رهبرم روح خدا ،هیچ چیز کام تشنه مرا سیراب نخواهد کرد مگر شهادت.

3- خاطرات والدین / همسر/ فرزند/ دوست / همرزم:

تابستان قبل از انقلاب بود جوانان برای درو کردن به یکدیگر د ر محل کمک میکردند .چون هوا در این فصل خیلی گرم بود اکثر جوانان که به کمک آمده بودند روزه نبودند ولی این بزرگوار هم روزه بود هم بیشتر از دیگران کار میکرد.


موضوعات مرتبط: شهید و خودسازی
برچسب‌ها: گلزار شهدای اوانک طالقان , شهدای البرز , خرمشهر , خودسازی بی کرانه ها...
ما را در سایت بی کرانه ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emahtabi-nazanin2 بازدید : 192 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 7:51