شهید رضا نژاد فلاح ،خاطره

ساخت وبلاگ

شهید رضا نژاد فلاح

با برادر پاسداری صحبت میکردیم که میگفت وقتی میخواستم به جبهه وارد شوم پدر و مادرم آمده بودند خانه و من را بدرقه کنند البته به شب­نشینی آمده بودند میگفت که پولی نداشتم بروم دوکیلو میوه بخرم و جلوی آنان گذاشته و سرافراز گردم میگفت از خانه بیرون رفتم و پیش خود میگفتم خدایا چکار کنم در جایی منزل گرفته­ام که آشنایی ندارم میگفت بلاخره راه افتادم و همونجوری خیابان را قدم میزدم تا به یک مغازه­ای وارد شدم و گفتم آقا من پول ندارم ممکن است یک مقداری پول به من بدهی گفت که او هم 200 تومان به ما پول داد و ما به این وسیله توانستیم دو کیلو میوه به منزل ببریم عزیزم چنین جوانهایی شب و روز در جبهه در زیر توپهای آسمانخراش دارند شب وروز جانفشانی میکنند


موضوعات مرتبط: شهید و خودسازی ، خاطرات شهدا ، خاطرات شهدا درباره بیت المال
برچسب‌ها: شوش , شهدای معلم , شهدای البرز , خودسازی بی کرانه ها...
ما را در سایت بی کرانه ها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emahtabi-nazanin2 بازدید : 170 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 7:06